به نام خدا
ثابت
دلم هوس یک دوست قدیمی کرده
یک رفیق شش دانگ
یک آرام دل
کسی که امتحانش را در رفاقت پس داده
ودیگر محک زدن وزیرو رو کردنی در کار نباشد
رفیقی که من نگویم و
او بشنود
بخندم وحجم بغض را در خنده ام ببیند
رفیقی که بگویمش برو امـــــــا
بـــــــــماند
که نرود
وقتی ماندنش آرامم نمیکند
وقتی نیســــــــت
دلم گرفته این روز ها : (
مرسی از روشنک.
...
دلم اندوه می خواهد
اندوهی گفتنی که بهانه ی گریستنم باشد
برای دردهای نگفتنی...

...
برای عاشق شدن
نباید یک شخصیت متفاوت را دوست داشت ،
برای عاشق شدن باید یک شخصیت عادی را متفاوت دوست داشت !
زندگی جای دیگریست _ میلان کوندرا
ولنتاین...
ولنتاین مبارک!
واس تویی که امروز رو تنهایی گذروندی...
یا شایدم مثه من تو اتوبوس بودی و شادی بقیه رو دیدی...
یا تویی که ناراحتی چون عشقی نداشتی که امروز خوشحالیش حالتو خوش کنه...
عب نداره...
من ولنتاینمو کنار مریم و محمد گذروندم آخه همه ی فال های امروزشونو فروخته بودن...
خیلی خوش گذشت... کلی خندیدن...
هعی...
دلت که گرفته باشد …
شادترین آهنگها روضه خوانی میکنند …
شلوغ ترین مکانها ، تنهاییت را به رخت میکشند …
و شادترین روزها برای تو غمگین ترین روزهاست …
دلت که گرفته باشد ، نغض میشود همه قانونها...
هعی...
به آدمــــها تکیــــــــه نزن !
آدمهـــــا هم مثلِ دیوار با زلـــــزلـــه ی نگــــاه دیگری پشتت را خــــــالی میـــــکنند …

هعی...
گاهـــــــــــــی آنچنان مزخرف می شــــــوم
که برای دیگـــــــــران قابل درک نیستـــم…
حتی عزیــــــــــزترین کســــانـــــم را از خــــــــــــودم می رانم
اما در آن لحظه در دلــــــــــم آرزو دارم بگـــــــــویند:
” می دانم دســــــت خودت نیست، درکــــــــت می کنم ”

به روزهای سخت که رسید…
بسیار تفاوت داشت،
آنکس که در روزهای خوب بامن…
بسیار تفاهم داشت...!
![]()
بـــــا مَــــــن تَلــــخ حَـــــــــــــــــرف نــــزن
مَــــن خُــــودم زهـــــــــرِ مـــــارَم !!
![]()
به قول داش معین درد داره...
قلم کاغذ دستت باشه بگم ...
سر همون خیابونی که دخترای شهرم واسه یه شب جای خواب
منتظر یه ماشین شاسی بلندن !
همون ماشینی که حاجی با دور زدن مکه خریده واسه پسرش !
اون خیابونو مستقیم بیا ولی چشماتو ببند !
باز که باشه چشات،دلت سنگ میشه !
عادی میشه که واست که سر چهار راه محلمون دختر 9ساله داره میرقصه
و پدرش داره دف میزنه واسه هزار تومنی که تو بهش نمیدی ...
مستقیم بیا و هفت هشت تا دختر بچه ای که دستشونو به سمتت دراز کردنو رد کن !
بیا سر یه کوچه ای که یه پیر مرد 50ساله تا کمر خم شده توی سطل زباله !
دیدیش؟؟؟؟ اون کوچه رو بپیچ بیا تو !
میرسی به یه خونه ای که زن 21ساله واسه اینکه عاقبتش
مثل دخترای سر خیابون اولی نشه داره رخت همون حاجی رو میشوره
که واسه پسرش ماشین شاسی بلند خریده !
نه اینکه حاجی ماشین لباسشویی نداره نههه داره
ولی از شما چه پنهون حاجی دلش پیش این دختره گیره !
با خدا عهد کرده تا وقتی که با این دختره نخوابیده رختاشو بده اون بشوره...
رسیــدی مشـــتی ؟؟؟
بشین پای سفره دلم چای خونه ی دل من از قهوه ی اصل فرانسه هم تلخ تره !
بزن داداشم ! بزن خواهرم ! نووووووووش جوووونت !!!
یه چای که دیگه این حرفارو نداره ...
ننوشتم که بگی قشنگ بود و بازم از کنارش بگذری ...!!!
***
همیشه، لااقل یک کلیه برای فروش دارند..
دیوارهایی که بورس بخت های برگشته ای اند
که شاخصش
رشد شاخص بورس دردهای بهادار شهر من
رابطه مستقیم با مثبت و منفی خون ندارد
بلکه همبستگی معکوس دارد
با تحقق رویاهای یک نسل..
همان نسلی که _ بدون اطلاع ما _ با هم قرار گذاشته بودند
تا از آن به بعد اتوبوس را مجانی سوار شوند
و قرار بود که ماه به ماه
از نیامدن قبض های آب و برق و گازحوصله شان سر رود
که چرا بهانه ای ندارند برای رفتن به بانک..
حالا تمام آن بهانه ها بر روی بالش
ماتم می شود در تیک تاک دقیقه ها تا هشت صبح فردا
که هر چه پهلو به پهلو غلت می خورند
بیشتر به اضافه بودن کلیه ها در پهلوی خود پی می برند..
دیوار خانه های این شهر
همه خائن اند به صاحب خانه شان
که
و راز سرخی صورتی را فاش می کنند
که تازه جای سیلی را فراموش کرده است..
و دیوار ها چه خوب می شنوند..
همان دیوارهایی که در روزگاری
دموکراتیک ترین صورت اعتراض بودند
و از آرمان های زن و مرد خانه ای می گفتند
که قرار بود با همسایه هاشان
دنیای ما را هم حتی عوض کنند..
پدرانی که بر روی دیوارها
آنقدر از مرگ ها و مرگباد ها و زنده باد ها
برای فرزندانشان یادگار نوشتند
که ما همه شان را از بر شدیم و
حالا
معامله می کنیم..

